چگونه دوست داشتن خود را در اولویت قرار دهیم؟

زمان مطالعه: ۱۴ دقیقه

دوست داشتن خود چقدر برای شما مهم است؟ آیا به این نکته دقت کرده اید که چقدر خودتان را دوست دارید و به خودتان عشق می ورزید؟ تصور کنید که مجبورهستید ۶۰ سال آینده را در یک رابطه ناگسستنی باقی بمانید. شما باید با هم به همه جا بروید ، همه کارها را با هم انجام دهید و همه لذت و درد زندگی را با هم تجربه کنید. آیا ترجیح می دهید این فرد شخصی باشد که دوستش داشته باشید ، شخصی که شما را نیز دوست دارد؟ یا ترجیح می دهید همسایه ای کاملاً قابل تحمل باشید که برای همیشه گیر افتاده است؟

اغلب ما قبل از اینکه به درون نگاه کنیم ، از دیگران عشق می خواهیم. با این حال ، بسیاری از آنها وقتی به معنی و هدف عشق به خود می پردازند ، تمرکز خود را به داخل معطوف می کنند. گرچه اصطلاح جدیدی نیست ، اما مفهوم عشق به خود در سالهای اخیر محبوبیت بیشتری پیدا کرده است. بسیاری از افراد در حال درک رابطه بین عشق به خود و سلامتی ذهنی هستند. بعلاوه ، مردم در شرایطی که حتی ممکن است به همان اندازه و شاید بیشتر از عشق دیگران ، به عشق خود احتیاج داشته باشیم ، زیر سوال می روند. بسیاری از اوقات در طی این ارزیابی انتقاد از عشق به خود به وجود می آید. با این حال ، این ارزیابی ها براساس سو تفاهم است. برای کمک به روشن شدن ، بیایید روشن کنیم که دوست داشتن خود چیست.

حقیقت این است که این شخص خودت هستی. از این گذشته ، شما باید هر روز را تا آخر عمر با خود سپری کنید. یا می توانید با خود تحمل کنید ، گاهی اوقات با هم اختلاف پیدا می کنید یا حتی ممکن است اغلب با این لنگر تحریک شوید. شما می توانید نسبت به خود نادان باشید و یا حتی خود را کنار بگذارید ، در خواب شک و تردید بمانید یا در تلاش خود برای رشد خرابکاری کنید. یا می توانید مهربان و همدل و ملایم باشید. اگر به دلخواه شما انتخاب شود ، ترجیح می دهید در کدام رابطه باشید؟ و اگر این یک نوع دوست داشتن است ، چگونه می توانید این عشق را پرورش دهید؟ بیایید چند نقطه خوب را برای شروع بررسی کنیم:

نکات دوست داشتن خود

شماره ۱: به بدن خود گوش دهید

بدن ما ارزشمندترین دارایی ما است. بدون آن ، ما نمی توانیم از غذای خوب لذت ببریم ، مهارت های جدید بیاموزیم ، عاشق شویم ، فرضیات خود را به چالش بکشیم ، خانواده هایمان را در آغوش بگیریم. اعضای بدن ارزشمند هستند زیرا غیر قابل تعویض هستند. اما ما اغلب با استفاده از بدن خود به عنوان ابزاری به اطراف فشار می آوریم. در این زمینه مطمئناً مقصر هستیم زیرا غالباً به بدن خود توجه نمی کنیم تا زمانی که اشتباهی رخ دهد.

اگر بیشتر به نیازهای بدن خود توجه کنیم چه اتفاقی می افتد؟ ما در روزهای شلوغ خود استراحت می کنیم و بهترین فرصت را برای خواب با کیفیت شبانه به خود می دهیم. ما غذای مقوی بیشتری می خوریم ، زمان بیشتری را در طبیعت می گذرانیم.. دقیقاً همان چیزی که بدن شما فقط به آن نیاز دارد و اگر واقعاً گوش کنید ، دوباره رابطه عاشقانه ای با آن برقرار خواهید کرد.

شماره ۲: به خود اجازه احساس دهید

احساسات ذاتاً هرگز خوب یا بد نیستند. این واکنش ها به سادگی واکنش های طبیعی ما در برابر موقعیت ها هستند و اغلب بهترین ابزارهایی هستند که مغز ما برای برقراری ارتباط با خطر ، بی عدالتی ، ارتباط ، خواست و نیاز دارد. اگر احساسات را به عنوان “بد” برچسب بزنیم ، شرم و گناه و ناامیدی را به دلیل انسان بودن جمع می کنیم. اگر احساسات خود را مجاز بدانیم ، در عوض ، از خودآگاهی و خود شفقت بیشتری برخوردار خواهیم بود.

دفعه دیگر که احساس اضطراب ، عصبانیت یا ناامیدی کردید ، احساسات خود را به طور خودکار دفع نکنید و سعی کنید “فقط لرزش های مثبت” ایجاد کنید. در عوض از خود بپرسید که این احساس در مورد وضعیت فعلی شما به شما چه می گوید. ممکن است دریابید که غم و اندوهی در زیر خشم یا سردرگمی در پس آن ناامیدی پنهان شده است. اینها می تواند سرنخ های با ارزشی در مورد مراحل بعدی شما باشد. ممکن است تصمیم بگیرید آنچه احساسات شما را می خواهد انجام ندهید (به عنوان مثال ، شما مجبور نیستید فقط به دلیل عصبانیت به دیوار ضربه بزنید).

شماره ۳: خود را ابراز کنید ، تسلط پیدا کنید

انسان ها موجوداتی ناآرام و خلاق هستند. ما به سادگی باید خود را بیان کنیم. ممکن است خود را خلاق تصور نکنید زیرا هرگز در کلاس های نقاشی شرکت نکرده اید یا پیانو ننواخته اید ، اما همه خلاقیت ها در جعبه هنرهای سنتی نمی گنجند. شاید شما کمدین مهمانی شام باشید که مردم را می خندانید.

یکی از بزرگترین راههایی که می توانید خود را دوست داشته باشید این است که به خود رضایت تسلط و آزادی بیان دهید. چیزی را که برایتان مهم است جستجو کنید و به خود اجازه شکست دهید.

شماره ۴: خود را ببخشید ، و صبور باشید

مسلماً ، هنگامی که به خود فرصت کشف چیزهای جدید را می دهیم ، خود را در معرض شکست و خطا قرار می دهیم. گاهی عواقب این اشتباهات شدید است. آنها روابط ما را با افرادی که دوستشان داریم ریشه کن می کنند ، جهت سلامت مالی یا جسمی ما را تغییر می دهند ، باعث می شوند صداقت اخلاقی خود را زیر سوال ببریم.

شرم و گناه واقعاً می تواند گزش داشته باشد ، اما دلیل خوبی برای آن وجود دارد. برای ما ، این احساسات خودآگاه ما را در مقابل خود و یکدیگر مسئول می دانند. اما وقتی طولانی می شوند و تند می شوند ، آنقدرها هم مفید نیستند. سخت است که خودتان را نفرین کنید ، جبران کنید یا از اشتباهات خود رشد کنید.

چطور خودت را میبخشی؟ با مسئولیت کامل نقش خود در هر اشتباهی که مرتکب شدید ، و همچنین رها کردن قسمت هایی که مسئولیت شما نبود ، شروع کنید. در این مورد واقع بین باشید. سپس ، تصدیق کنید که چرا کاری را که انجام داده اید انجام داده اید – شاید در لحظه ای از دفاع تکان دهنده ، یک همکار را در مقابل رئیس خود تضعیف کنید بدون اینکه در نظر بگیرید که سخنان شما چه تاثیری بر موقعیت آن ها در شرکت دارد. شاید آنقدر نسبت به خود و رابطه خود احساس کمبودی می کردید که به راحتی به شخصی خیانت می کردید به طوری که به شریک زندگی خود خیانت می کرد. اینها بهانه ای برای اشتباهات شما نیست. آن ها تصدیق صادقانه ای هستند که به شما کمک می کنند تا آنچه را که اتفاق افتاده است درک کنید تا بتوانید کارها را درست انجام دهید.

نکته آخر اما صبور باشید. همانطور که برای بخشش شخص دیگری زمان می برد ، برای بخشیدن خود نیز زمان لازم است. دلسوزی خود را فعالانه نشان دهید و برای جبران خسارت اقدام کنید. خود را مجازات نکنید.

شماره ۵: مرزها را تعیین کنید و بهترین مدافع خود باشید

دوست داشتن خود به معنای ارزش گذاری برای خود است. وقتی برای کسی ارزش قائل هستید ، به جای سو استفاده از او احترام و طرفداری می کنید. اغلب اوقات ، ما در ارزیابی دیگران خوب عمل می کنیم ، اما وقتی صحبت از خودمان می شود ، دست و پا می زنیم. به عنوان مثال ، ما می توانیم به نمایندگی از دوستی که مستحق افزایش حقوق است اما بهانه هایی برای به تعویق انداختن مذاکره در مورد حقوق خود ، جلب کنیم. شاید هیچ وقت فکر نکرده باشیم که انبوهی از کاغذهای اداری را که اعلام نشده است پشت میز همکار بیندازیم و از آنها خواهش کنیم که لطف دیگری به ما بکنند ، اما وقتی یکی از همکاران این کار را با ما می کند ، به سختی می گوییم “نه”.

به خودمان چه می گوییم؟ فکر نمی کنیم لیاقت احترام را داشته باشیم. اگر حتی به او احترام نگذارید چگونه می توانید او را دوست داشته باشید؟

برای خودتان حتی با نزدیکترین خانواده و دوستانتان حد و مرز تعیین کنید. مهربان اما محکم به آنها بچسبید. مهارت های ارتباطی قاطع را اغلب تمرین کنید. به تمرین “نه” گفتن به درخواست های غیرمعقول در آینه بپردازید. وقتی احساس سختی کردید ، وانمود کنید که در کنار بهترین دوست خود ایستاده اید.

نکات دوست داشتن خود

گاهی اوقات تصور می شود که دوست داشتن خود قدردانی از ارزش شخص است. از کلمات “عشق به خود” به طور کلی در تحقیقات روانشناسی استفاده نمی شود. در عوض ، تحقیقات در مورد موضوعاتی مانند ارزش والای خود ، عزت نفس یا شفقت به خود انجام می شوند.

تصور می شود که احساسات مثبت نسبت به خود یکی از جنبه های اساسی رفاه است. به عنوان مثال ، عزت نفس به احساسات مثبت و ابتکار بیشتر کمک می کند. خوشبختانه ، چندین روش برای تقویت عشق به خود وجود دارد. با استفاده از این استراتژی ها ، امیدوارم بتوانیم احساس بهتری در مورد شخصیت ، مهارت ها و ظاهر خود داشته باشیم. در اینجا چند نکته برای عشق به خود آورده شده است:

  1. با خود مهربان باشید. وقتی خودمان را قضاوت و انتقاد می کنیم ، می توانیم احساس بدتری نسبت به خود داشته باشیم. ما قلدریم به همین دلیل است که هنگام تلاش برای ایجاد دوست داشتن خود ، مهم است که با خود خوب رفتار کنیم. می توانیم این کار را با نوشتن نامه ای دلسوزانه برای خود شروع کنیم – نامه ای که در آن به آرامی با خود صحبت کنیم و همه چیزهای خوبی را که می خواهیم بشنویم به خود بگوییم.
  2. قدرت خود را داشته باشید. اگر احساس کنیم کنترل و قدرت کمی بر زندگی خود داریم ، می توانیم احساس درماندگی و ناامیدی کنیم. حتی اگر ما بر همه چیز کنترل نداریم ، اگر نگاه کنیم ، می توانیم راه هایی برای مالکیت قدرت خود پیدا کنیم. به عنوان مثال ، ما ممکن است مسئولیت تمیز نگه داشتن اتاق یا تخت خواب خود را بر عهده بگیریم. ما ممکن است تصمیم بگیریم اعمال مهربانی تصادفی انجام دهیم. یا ممکن است ما برای ایجاد مهارت جدیدی که به ما کمک می کند شغل بهتری داشته باشیم کار کنیم. ما کاملاً ناتوان نیستیم و با به دست گرفتن کنترل زندگی خود ، عشق به خود را نشان می دهیم.
  1. مراقبه دوست داشتن خود را امتحان کنید. مراقبه با عشق به خود هدایت شده ممکن است به ما کمک کند روی قسمت هایی از ذهن خود را که می توانند مخرب یا منزجر کننده باشند کار کنیم. اساساً ، ما وقت می گذاریم تا ساکت بنشینیم و درباره خودمان افکار مثبتی بیندیشیم و به خود یادآوری کنیم که واقعاً لیاقت عشق خودمان را داریم.

۴- سعی کنید گفتگوی منفی با خود را خنثی کنید. وقتی درباره خودمان افکار منفی داریم ، غالباً این افکار را باور داریم. ممکن است بخاطر چیزی که گفته ایم یا انجام داده ایم دچار افکار منفی شویم. با زیر سوال بردن این گفتگوی منفی با خود ، می توانیم منطق آن را جدا کنیم و کشف کنیم که بسیاری از چیزهای منفی که درباره خود فکر می کنیم درست نیست. آنها فقط نظرات هستند و دیگر نیازی به نگهداری این عقاید نداریم.

  1. به دیگران عشق بورزید. شاید ما به اندازه کافی عشق به خود را احساس نمی کنیم زیرا عشق کافی به دنیا نمی دهیم. اگر ما دوست داشتن دیگران را تمرین کنیم ، این ممکن است به ما کمک کند “مهارت های عاشقانه” خود را ارتقا دهیم و همچنین عشق به خودمان را راحت تر کنیم.
  2. خود را ببخشید. تحقیقات نشان می دهد که بخشش می تواند به ما کمک کند تا استرس و عصبانیت را برطرف کنیم. بنابراین اگر عشق به خود را دریغ می کنید زیرا در گذشته برای انجام کار بدی احساس گناه می کنید ، سعی کنید از کنار آن عبور کنید ، خود را ببخشید و رها کنید. نگه داشتن عصبانیت به درد هیچ کس نمی خورد ، بنابراین ببینید آیا می توانید راهی برای فراخوانی آن حتی با خودتان پیدا کنید.
  3. ژورنال نویسی دوست داشتن خود را امتحان کنید. ژورنال نویسی روزانه می تواند راهی عالی برای درک و کارکرد بهتر احساساتی باشد که نسبت به خودمان داریم. بنابراین یک ژورنال عشق به خود را در نظر بگیرید. در این ژورنال ، هر روز ۳ مورد خوب که درباره خودتان دوست دارید بنویسید. این می تواند یک یادآوری باشد که می تواند به شما کمک کند افکار خود را به روش هایی تغییر دهید که احساس شما نسبت به خودتان را بهبود بخشد.

هم چنین بخوانید: چگونه می توانیم مهربانی با خودمان را تجربه کنیم؟

چگونه دوست داشتن خود را آغاز کنیم؟

دوست داشتن خود یک کار درونی است. غالباً ، ما خودمان را فریب می دهیم و باور می کنیم که “وقتی این را داشته باشم ، احساس بهتری نسبت به خودم خواهم داشت. وقتی آن ها مرا دوست داشته باشند ، من نیز خودم را دوست خواهم داشت. وقتی ماشین ، شغل ، حقوق و دستمزد را دریافت می کنم شریک زندگی ، وزن ایده آل ، من خودم را دوست دارم. ” اما اینطور نیست.

بیشتر ما این جمله را می دانیم: “شما تا خودتان را دوست نداشته باشید ، نمی توانید کسی را دوست داشته باشید“. خوب ، من کاملاً با این جمله مخالفم. همیشه منابع خود را زیر سال ببرید. اول از همه ، چند نفر از شما با عشق به خود مبارزه کرده اید و در عین حال نسبت به شخص دیگری چنین عشق خام و جبران نشده ای را احساس کرده اید؟

برای والدینی که این پست را می خوانند ، این را از خود بپرسید: آیا وقتی احساس می کنید خودتان را دوست ندارید ، قادر به دوست داشتن فرزندان خود نیستید؟ آیا با گره خوردن از شرم و کم ارزش بودن خود ، عشق به آنها کاهش می یابد؟

من فرض می کنم جواب شما منفی است. شما همچنان آنها را بی قید و شرط دوست دارید.

بیایید به عنوان مثال فردی را بررسی کنیم که دارای ارزش کم شخصی است. او ممکن است دیگران را به شدت ، شاید خیلی شدید دوست داشته باشد ، تا حدی که فرد مقابل را روی پایه قرار دهند و به عشق و اعتبار او احتیاج داشته باشند تا احساس خوبی در مورد خود داشته باشند.

در مورد شخصی که در حال حاضر با شرم و نفرت نشسته است ، اما به پدر و مادر ، خواهر و برادرشان ، دوستانشان ، شخص مهم دیگرشان یا یک دوست سابق عشق بی نهایت دارد چطور؟

اگر خودمان را دوست نداشته باشیم ، ممکن است بتوانیم دیگران را دوست داشته باشیم ، اما نمی دانیم چگونه سالم دوست داشته باشیم.

اگر خودمان را دوست نداشته باشیم ، می توانیم دیگران را نیز دوست داشته باشیم.

اگر خودمان را دوست نداشته باشیم ، نمی توانیم عشق دیگران را بپذیریم.

من این را بارها و بارها در پست های خود نقل کرده ام ، اما این همیشه خط مورد علاقه من خواهد بود: “ما عشقی را که فکر می کنیم لیاقت آن را داریم قبول می کنیم.”

من می توانم عشق را هرچه می خواهم بدهم ، اما اگر در هسته خودم باور نکنم که لایق آن هستم ، نمی توانم آن را بپذیرم.

اگر بخواهم از شما بپرسم که آیا در همین لحظه خودتان را دوست دارید ، چگونه جواب می دهید؟

سوال دوم: آیا شما اعتقاد دارید که لیاقت عشق ، علاقه و تعلق دارید؟ باز هم ، اگر جواب منفی است ، پس چرا؟

برای من ارزش شخصی من به وضعیت شکننده و همیشه در حال تغییر روابط من بستگی داشت. من در موفقیت تحصیلی ، در افتخارات ورزشی و بیش از همه ، نوع نگاه مردم به من و احساس من در این زمینه ارزشمند بود.

همه رنگین کمان و آفتاب بود تا اینکه طرد شدم. احساس می کردم مثل یک ملکه هستم تا اینکه از هم جدا شدم یا انکار شدم.

آیا در روابط خود به اعتبار سنجی اعتماد می کنید؟ چگونه می توانید به خود اعتبار ، محبت ، عشق ، توجه و تعلق بدهید؟ وابسته به شخص دیگری نباشید برای خود چه کاری می توانید انجام دهید؟

این کاملاً کلید یافتن و پذیرفتن عشق من بوده است که به صورت درونی آغاز می شود و پایان می یابد. روابطی که امروز دارم یک محصول جانبی فوق العاده از رابطه ای است که همچنان با خودم پرورش می دهم. و این کار را با اولویت بندی خودم انجام می دهم.

  • من الان خیلی بیشتر می گویم “نه”.
  • من در تمام روابطم مرزهای سالم را تمرین می کنم (در حد توانم).
  • من هر روز کوتاه می آیم و خودم را به خاطر انسان بودن می بخشم.
  • من از روایت های شرم آور خودداری می کنم که به من می گوید من به اندازه کافی خوب نیستم.
  • من به طور روزانه (تقریبا) ژورنال نویسی می کنم و همیشه در حال قدردانی و تأیید هستم.
  • به خودم می خندم!
  • من کمک می خواهم
  • سعی می کنم هر لحظه از هر روز آموزش پذیر باشم.
  • من جایی برای رشد پیدا می کنم و آن را پر از عشق به خود و شفقت می کنم.
  • من نقص ها را تصدیق می کنم ، آنها را در آغوش می گیرم و همه آن ها را در اینجا می نویسم.

به خود هدیه دوست داشتن خود بدهید. به هر حال اگر باور نکنید که لایق آن هستید ، نمی توانید عشق دیگران را بپذیرید. دیگر برای جستجوی هر چیزی برای جستجوی خلا درون خود که فقط شما می توانید آن را پر کنید ، به جستجوی خود بپردازید.

شما شایسته هستید. اگر هنوز این قطعه بسیار خودجوش نوشته شده را می خوانید ، این بدان معناست که هنوز به دنبال پاسخ هایی هستید. هرچند هرگز فراموش نکنید که هر آنچه به دنبال آن هستید از قبل درون شماست. کار شما این است که دریابید چه چیزی مانع از استفاده از آن نور داخلی و عشق می شود. و آن را با چکش خرد کنید.

چون امروز ، خودم را دوست دارم. کاملا و کاملاً و من از شما دعوت می کنم که به خودتان فرصت دهید تا در مورد خودتان نیز همین احساس را داشته باشید. واقعاً خیلی خوب است

دوست داشتن خود این موارد نیست

استحقاق

وقتی شخصی احساس استحقاق می کند ، ممکن است باور کند که فارغ از تلاش ، لیاقت یا زمینه ، چیزی بدون قید و شرط به او بدهکار است. این نباید با ایده شناخت ارزش شما اشتباه گرفته شود. بسته به دیدگاه شما در مورد فروتنی و شایستگی ، ممکن است برای شما دشوار باشد که ادعا کنید لیاقت دوست داشتن خود را دارید. در این صورت ، در نظر گرفتن نیازهای اساسی انسان می تواند مفید باشد. می توان ادعا کرد که مهرورزی ، مراقبت و پذیرش به اندازه آب ، غذا یا سرپناه اساسی است. بنابراین ، تشخیص دهید که ارزش و نیاز شما به عشق به خود به طور کلی جستجوی آنچنان مسخره ای نیست. دوست داشتن خود د به این دلیل نیست که شما چرا لیاقت یک میلیارد دلار ، یک قایق بادبانی زیبا یا یک عمارت را دارید. این یک پرش کاملاً بلند پروازانه نیست. اینمورد انحصاری نیست ، بلکه یک جنبه اصلی بشریت است.

خودخواهی

تمرکز بر دوست داشتن خود راهی برای خودخواهی نیست. گرچه عشق به خود فرآیندی انعکاسی است که در آن فرد انرژی خود را به درون خود معطوف می کند ، اما مزایای آن خودخواهانه نیست. در واقع ، برای مراقبت موثر از دیگران ، ابتدا باید از خود مراقبت کنیم. قبل از پرواز با هواپیما ، مهماندار هواپیما به آگهی دهنده ها اطمینان می دهد که در موارد اضطراری ، صرف نظر از اینکه چه کسی در آن نزدیکی باشد ، مهم است که ابتدا ماسک اکسیژن خود را قبل از کمک به دیگران استفاده کنید. ما جرات نمی کنیم به شخصی که این مقررات را رعایت می کند بگوییم که واقعاً خودخواه است. تمرکز بر خود درونگرایی نیست. در نهایت ، تمرکز بر خود به شما و دیگران کمک می کند.

علاوه بر این ، در حالی که خودشیفتگی ممکن است سطحی و بیهوده باشد ، دوست داشتن خود کاملاً برعکس است. عشق به خود فراتر از سطح زمین ظاهر می شود و نیاز به شناخت ارزش ، نیازها و اهداف شما ، عشق به خود نیاز به شجاعت برای تشخیص نقاط ضعف ، چالش ها و موانع خود دارد. بنابراین ، عشق به خود ، فروتنی ، همدلی و نگرانی نسبت به خود و همچنین دیگران را ضروری می کند.

گناهکار بودن

گناه عملی است که نه تنها نامناسب است ، بلکه اغلب خشونت آمیز است. دوست داشتن خود درست برعکس است. عشق به خود این نیست که مغایر یک اصل یا مبنای اخلاقی باشد. این یک سفر نورانی است که باید از خود مراقبت کنید تا یک اثر دومینوی مراقبت و دلسوزی برای اطرافیان ایجاد کنید. با این وجود ، با توجه به مفاهیم مختلفی که در واقع عشق به خود را در بر دارد ، هر از گاهی افراد ممکن است عشق به نفس را مغایر ارزشها و اعتقادات خود بدانند. همانطور که همه منحصر به فرد هستند ، تفسیر آنها از کتاب مقدس نیز ممکن است متفاوت باشد. اگر با تمایز عشق به خود از گناه دست و پنجه نرم می کنید ، ممکن است برای شما مفید باشد که تحقیق و تفکر کنید که آیا واقعا درگیری وجود دارد یا نه.

صرف نظر از ایمان یا سیستم اعتقادی شما ، ممکن است ارزش داشته باشد که نقاط اشتراک در ادیان مختلف جهان را در نظر بگیرید. اغلب اوقات ، وظایف محصور در یک فرد اخلاقی شامل خیرخواهی ، گذشت و رشد شخصی است که همه آنها با عمل دوست داشتن خود همسو هستند. به طور دقیق تر ، قانون طلایی رفتار با دیگران همانطور که می خواهید با شما رفتار شود ، جوهر عشق به خود است. از این ضرب المثل معمول ، ما معمولاً به درس می پردازیم تا با دیگران با مهربانی رفتار کنیم ، اما نباید این نکته را فراموش کنیم که نیاز به مهربانی با خودمان نیز وجود دارد.

بهانه جویی

دوست داشتن خود یک فرایند فعال و درگیر است که ثروت های مثبت آن را برمی انگیزد. با این وجود ، سفر همیشه یک سفر آسان نیست. یک مولفه مهم در عشق به خود ، شناخت محدودیت ها ، نیازها و ارزش شما و بیان مرزهای درون فردی و بین فردی در صورت لزوم برای حمایت از آن هاست . اگرچه این فرآیند فراگیر ممکن است شامل روزهای سلامت روان ، ماساژ و لذت بردن از غذای خانگی مورد علاقه شما باشد ، اما بهره برداری از همه موارد خوب نیست. از قضا ، نازپروری همیشگی می تواند نادیده گرفته شود و از این رو متمایز از عشق به خود باشد. روند کامل عشق به خود شامل خوب ، بد و زشت است. فراتر از مزایای مثبت کلیشه ای ، عشق به خود همچنین شامل تصمیم گیری برای شناخت مناطق رشد ، طراحی دقیق یک طرح حمله و ضروری برای حمله و مبارزه شجاعانه با آن است. با این حال ، بسیار مهم است که از عشق به خود برای عبور از خود برای فرار از مسئولیت ، پاسخگویی و به طور کلی از شرایط دشوار استفاده نکنید. در مقابل ، عشق ورزیدن به خود واقعی با در نظر گرفتن مسئولیت پذیری هنگامی که با شجاعت در مسیرهای دشوار قدم می گذارید ، قابل تحقق است.

روند دوست داشتن خود فقط با این کار آغاز می شود که بتوانید از خودتان برای خود قدردانی کنید. بسیار مهم است که نسبت به خود مهربان و با ملاحظه باشید. با این حال ، عشق به خود چیزی فراتر از احساسات است. فراتر از توانایی تمایل به خود ، باید به یاد داشته باشید که عشق به خود عملی عمدی برای یادگیری و پرورش است. عشق به خود فرصتی را برای شما فراهم می کند تا کاملاً خود را ببینید ، نقاط قوت و ضعف ، پیروزی ها و چالش های خود را بشناسید و برای آنها ارزش قائل شوید. با تأکید بر خود ، این سفر در نهایت یک سفر مستقل است. اگرچه اتحاد با دیگران که در مسیری مشابه قرار دارند مفید است ، اما در پایان روز ، رشد خود عمدتاً به تلاش شخصی بستگی دارد. روند دوست داشتن خود یک تجربه ذهنی است. صرف اینکه یک نکته برای خیلی ها کار کرده به این معنی نیست که برای همه مفید خواهد بود. وقتی تعریف خود را از دوست داشتن خود پیدا کردید ، از فردیت خود تکریم کنید.

شما خودتان را دوست دارید؟

منبع: PSYCHOLOGYTODAY

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *