رابطه سمی ؛ معرفی ۹ پیش نیاز آن

زمان مطالعه: ۶ دقیقه

یک رابطه سمی و خانواده ناکارآمد می تواند در انتخاب شریک بعدی افراد ، مهارت های بین فردی و رضایت از رابطه تأثیر بگذارد. علائم یک خانواده ناکارآمد شامل سو استفاده کلامی ، تخطی از مرز و ناهماهنگی شدید است.
پویایی خانوادگی سالم شامل احترام ، صراحت ، همدلی و امنیت است که همه این موارد باعث ایجاد عزت نفس می شود.

یک خانواده سالم پناهگاهی امن و مکانی برای حمایت، تربیت و پرورش است. ممکن است گاه گاهی استدلال و ابراز خشم وجود داشته باشد، اما صلح برمی گردد و افراد احساس محبت و احترام می کنند. عملکرد آن مانند شرکتی است که خوب اداره می شود. مدیران اجرایی ، والدین هستند که قوانین منطقی وضع می کنند.

در خانواده های ناکارآمد ، اعضا از عزت نفس پایین تری برخوردار هستند و تمایل به وابستگی متقابل دارند. برخی از علائم زیر از عوامل ایجاد رابطه سمی هستند اما وجود همه آن ها الزامی نیست.

رابطه سمی

عوامل ایجاد رابطه سمی

انکار

انکار راهی است برای نادیده گرفتن یا وانمود کردن اینکه واقعیت دردناکی وجود ندارد. والدین سعی می کنند در میان مشکلات و بحران های خانوادگی – مانند عدم حضور والدین ، ​​بیماری یا اعتیاد به الکل ، عادی عمل کنند. هرگز در مورد آن صحبت نمی شود و هیچ مشکلی حل نمی شود. این مساله باعث می شود کودکان در درک خود شک کنند و حس می کنند نمی توانند حتی در مورد موارد عجیب و ترسناکی با یکدیگر صحبت کنند.

سیستم بسته

یک خانواده بسته ،اجازه بحث در مورد ایده های متفاوت یا جدید را در میان اعضا یا با افراد خارجی نمی دهد. اعضا مجاز نیستند در مورد خانواده با دیگران صحبت کنند و ممکن است به مهمانان از نژاد یا مذهب دیگر اجازه ندهند. برخی از خانواده ها منزوی هستند و با جامعه ارتباط برقرار نمی کنند.

هم چنین بخوانید: اضطراب رابطه چیست؟ چگونه آن را مدیریت کنیم؟


اسرار

برخی از رازها در مورد شرم خانوادگی برای نسل ها نگهداری می شوند. اعتیاد ، خشونت ، فعالیت جنایی ، مسائل جنسی یا بیماری روانی از جمله این اسرار هستند. شرمندگی توسط کودکان احساس می شود ، حتی زمانی که آن ها راز را نمی دانند.
ارتباطات ناکارآمد این مساله می تواند اشکال مختلفی از نبود ارتباط تا سواستفاده کلامی داشته باشد. صحبت کردن فقط همان ارتباط عملکردی نیست که شامل گوش دادن ، احترام ، ابراز وجود و درک باشد. در خانواده های ناکارآمد ، ارتباط نه قاطعانه است و نه باز. اعضا گوش نمی دهند و سو استفاده کلامی غالب است. کودکان از بیان افکار و احساسات خود می ترسند و اغلب به دلیل ابراز وجود ، مورد سرزنش ، شرمساری یا سرزنش قرار می گیرند. به طور مستقیم یا غیرمستقیم به آنها گفته می شود آنچه را احساس می کنند احساس نکنند و ممکن است برچسب هایی مانند بد ، لال ، تنبل یا خودخواه به آن ها زده شود. آنها یاد می گیرند که والدین خود را زیر سوال نبرند و به درک و احساسات آنها اعتماد نکنند. سو استفاده نقض مرز است. حضور این والدین سمی می تواند تا بزرگسالی نیز ادامه یابد.

اسرار و رابطه سمی

قوانین سخت و رابطه سمی

در بعضی از خانواده ها که بیماری جسمی یا روانی وجود دارد ، والدین بیش از حد سست و بی مسئولیت هستند ، کودکان فاقد راهنمایی هستند و احساس امنیت و مراقبت نمی کنند. با این حال ، به طور کلی ، قوانین محدود کننده و گاهی خودسرانه وجود دارد. ناگفته های بسیاری است. جایی برای اشتباه نیست بعضی از والدین تصمیماتی را که بچه ها باید بگیرند به عهده می گیرند و سرگرمی ها ، دوره های مدرسه ، دوستان و لباس آن ها را کنترل می کنند. استقلال طبیعی به عنوان بی وفایی و مهجوریت تلقی می شود. آن ها صحبت درباره مواردی را که “نامناسب” تلقی می شوند ، مانند رابطه جنسی ، مرگ، یا اینکه پدر قبلاً ازدواج کرده است ، منع می کنند. بعضی از خانواده ها قوانینی دارند که بیان کردن عصبانیت ، نشاط یا گریه را محدود می کند. وقتی احساسات قابل بیان نیستند ، کودکان کنترل خود را یاد می گیرند و بزرگسالان را بیش از حد کنترل می کنند ، همه این ها به اعتماد به نفس پایین کمک می کنند.

قوانین خودسرانه و ناسازگار

آنچه از قوانین سفت و سخت بدتر است ، قوانین خودسرانه و ناسازگار است. خودسرانه بودن ممکن است نشان دهنده یک پدر یا مادر خودشیفته باشد. کودکان هرگز نمی دانند کی مجازات می شوند. قوانینی که منطقی نیستند و ناعادلانه هستند. این موضوع ناتوانی و عصبانیت آموخته شده را به وجود می آورد که هرگز قابل ابراز نیست. کودکان به دلیل غیرقابل پیش بینی بودن و بی انصافی دائماً در ترس هستند و احساس ناامیدی و کینه می کنند. علاوه بر این، احساس ارزش و کرامت آنها نقض می شود. آنها احترام و اعتماد به والدین و به طور کلی احساس اقتدار خود را از دست می دهند. از آنجایی که فرزندان مجبور به رعایت قوانین خودسرانه و ناسازگار می شوند ، برخی رفتارهای سرکشانه یا بزهکارانه ، با عملکرد نامناسب در مدرسه یا استفاده از مواد مخدر انجام می دهند.

سردرگمی در مورد نقش

این مساله اتفاق زمانی می افتد که والدین از نظر جسمی یا روحی غایب باشند یا مسئولیتی نداشته باشند و کودک مسئولیت والدین را به عهده بگیرد یا با پدر یا مادر دیگر همدم یا محرم شود. این مورد مرزهای نسلی را نقض می کند و اغلب پس از طلاق اتفاق می افتد ، اما در خانواده های سالم که والدین فاقد صمیمیت هستند نیز اتفاق می افتد. این مساله از نظر روانشناختی برای کودک نامناسب و مضر است ، کودک اکنون باید مانند یک بزرگسال رفتار کند ، نیازها و احساسات خود را سرکوب کند و ممکن است احساس کند که به والد دیگر خود خیانت می کند.

هم چنین بخوانید: ۸ مورد از اشتباهات رابطه عاطفی

غیرقابل پیش بینی بودن

غیرقابل پیش بینی بودن و رابطه سمی

وقتی زندگی خانوادگی قابل پیش بینی باشد ، اعضای خانواده احساس امنیت می کنند. اگر بچه ها هرگز ندانند که مادر و پدر چه روحیه ای دارند ، نمی توانند خودجوش باشند و همیشه مضطرب هستند. مورد بدتر هرج و مرج و ازدحام است، جایی که خانواده دائماً در بحران است ، اغلب به دلیل اعتیاد ، بیماری روانی ، یا سواستفاده جنسی ، جسمی یا عاطفی اتفاق می افتد. در این مورد خانواده به جای پناهگاه امن ، به منطقه جنگی برای فرار تبدیل می شود. کودکان این خانواده ها ممکن است درد های جسمی مانند سردرد و معده درد هم داشته باشند.

ناتوانی در حل مسئله

حل تعارضات و مشکلات نکته کلیدی در روابط سالم است. اما در خانواده های ناکارآمد ، فرزندان و والدین به طور مکرر برای یک چیز سرزنش می شوند و دائماً بحث و جدال وجود دارد و هیچ مشکلی حل نمی شود.

جمع بندی رابطه سمی

ترومای شدید یا خفیف اما مزمن بزرگ شدن در یک خانواده ناکارآمد در بدن زندگی می کند و می تواند منجر به PTSD یا PTSD پیچیده شود که بر سلامت روحی ، جسمی و عاطفی در بزرگسالی تأثیر بگذارد. همچنین این امر انتخاب شرکای ما ، مهارت های ارتباطی و رضایت ما از روابط را تحت تاثیر قرار می دهد.

در مقابل ، خانواده های سالم ایمن هستند زیرا صحبت آزادانه و اصالت بدون قضاوت یا تلافی جویی در آن ها تشویق می شود. عشق نه تنها با کلمات ، بلکه با رفتار همدلانه ، پرورش دهنده و حمایت کننده نشان داده می شود. با هر عضو خانواده به عنوان عضوی محترم و ارزشمند رفتار می شود. بازخورد دادن مجاز است و حتی اگر والدین حق قضاوت داشته باشند ، احساس برابری وجود دارد.

والدین با مسئولیت پذیری عمل می کنند و در قبال تعهدات خود پاسخگو هستند و فرزندان را در قبال وظایف خود مسئول می دانند. آنها رفتارهای نادرست را اصلاح و مجازات می کنند ، اما فرزندان خود را سرزنش نمی کنند و به شخصیت آنها حمله نمی کنند. اشتباه مجاز است و بخشیده می شود و والدین نیز به نقص خود اعتراف می کنند. آن ها فرزندان خود را تشویق و راهنمایی می کنند و به حریم خصوصی و مرزهای جسمی و عاطفی آنها احترام می گذارند. این مواد باعث افزایش عزت نفس ، اعتماد و صداقت می شوند.

منبع: PSYCHOLOGYTODAY

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *