چرا اینقدر احساساتی هستیم؟ بررسی دلایل احساساتی بودن

زمان مطالعه: ۸ دقیقه

انسان سر شار از احساسات است. وقتی اتفاقات خوبی رخ می دهد احساس خوشبختی می کنیم ، وقتی چیزی طبق میل ما پیش نمی رود و اتفاق غم انگیزی می افتد ، عصبانی می شویم. بعضی مواقع آنقدر هیجان زده می شویم که خودمان را ، مانند انسان های دستپاچه می بینیم. چگونه احساساتی بودن خود را کنترل کنیم؟

این احساسات متفاوت و توانایی ما در احساس آنها ، همان چیزی است که ما را به انسان تبدیل می کند. سطح حساسیت ما و نحوه ابراز احساسات ما متفاوت است. این دلیلی است که برخی افراد نسبت به سایر افراد احساساتی تر عمل می کنند. بعد از اینکه احساسات خود را بیشتر از آنچه هست ابراز کنید ، ممکن است از خودتان سؤال کنید.

“چرا من خیلی احساساتی هستم؟ چرا وقتی که عصبانی می شوم سریع گریه می کنم؟ چرا من نسبت به دیگران سریع تر واکنش نشان می دهم؟ درادامه برخی از دلایل احساساتی بودن را بررسی می کنیم.

شما فقط انسان هستید

اگر یک دوست عزیزی از دنیا برود یا چیزی که بسیار برای شما مهم بوده است را از دست بدهید ، احساساتی بودن طبیعی است. اگر فهمیدید که تنها گریه می کنید یا بیشتر از همه عزاداری می کنید ، به این معنی نیست که بیش از حد واکنش نشان داده اید یا عجیب به نظر می رسید. به سادگی به خود یادآوری کنید که انسان ها متفاوت هستند. از این رو ، ما نیز متفاوت اندوهگین می شویم. این واقعیت که دیگران گریه نمی کنند و از بیرون نشان نمی دهند که چگونه احساس می کنند به معنای این نیست که آنها همان احساسی را که شما دارید را احساس نمی کنند.

همچنین ، اگر احساسات شما مانع فعالیت های روزانه شما می شود ، به سادگی می تواند به این معنی باشد که شما نسبت به دیگران حساس تر هستید. همچنین ممکن است در آن لحظه احساسات شما به دلیل عوامل مختلفی مانند کمبود خواب یا استرس افزایش یابد. تا زمانی که احساسات شما مختل زندگی شما و یا زندگی شخص دیگری نشود ، نباید اجازه دهید این امر شما را به خطر اندازد.

ریزش مو

ژنتیک

داشتن احساسات طبیعی است ، اما اگر افرادی به شما می گویند که بیش از حد احساساتی هستید یا شخصاً احساس می کنید خیلی احساساتی هستید ، می تواند نتیجه اجزای ژنتیکی شما باشد. برخی از مطالعات ثابت کرده اند که تغییر ژن می تواند باعث شود مغز شما نسبت به احساسات حساس تر شود.

ژن هایی مانند انتقال دهنده سروتونین (ژن حساسیت) ، ژن های دوپامین و ژن زنده کننده عاطفی می توانند باعث افزایش فعالیت در قسمت های خاصی از مغز شوند. این به نوبه خود باعث افزایش واکنش عاطفی و حساسیت شما به محیط شما می شود. همچنین ، اگر شما یک عضو خانواده با اختلال مانند افسردگی یا اضطراب دارید ، احتمال اینکه ارث اختلال عاطفی را به ارث ببرید وجود دارد. اگر می خواهید بفهمید که چرا اینقدر احساساتی می شوید ، می توانید ژن های خود را بررسی کنید.

شما استراحت کافی ندارید

همه ما می دانیم فقدان خواب کافی می تواند فرد را بسیار خسته می کند. تصور کنید که بعد از ساعت ها کار کردن در اواخر شب ، بالاخره به رختخواب می روید ، فقط سه ساعت بعد ، زنگ ساعت زنگ دار خود را می شنوید ، به شما می گوید که به محل کار خود برگردید.

اولین نکته در ذهن شما ممکن است این باشد که ساعت زنگ دار خود را در کف اتاق پرتاب کنید یا بالش خود را سوراخ کنید. احساس عصبانیت یا ناامیدی که از خواب بیدار می شوید به راحتی توسط چیزهای کوچک برانگیخته می شود و باعث می شود که شما در تمام طول روز تحریک پذیر شوید.

اگر روزها یا هفته ها با خواب بسیار کمی به سر می برید ، این موضوع می تواند بر میزان تمرکز شما نیز تأثیر بگذارد ، خطرات اضطراب و افسردگی را افزایش دهد و تعادل جسمی شما را تضعیف کند. و با تضعیف تعادل ، ممکن است خود را دچار لجبازی و فرار در بین افراد قرار دهید که بدون شک باعث شعله ور شدن حالات ناپسند شما خواهد شد.

استراحت خوب باعث بهتر شدن احساسات شما می شود. هنگامی که شما به خوبی استراحت می کنید ، احساس رضایت می کنید. از این رو ، تحمل شما برای احساسات منفی بیشتر خواهد شد. بدون استراحت کافی ، تحمل شما کمتر خواهد بود و باعث می شود بر چیزهای کوچک فریاد بزنید یا گریه کنید.

هم چنین بخوانید: چگونه احساسات خود را کنترل کنیم؟

احساساتی بودن

خودتان را از دیگران دور نگه می دارید

دوری از دیگران و رویدادها می تواند باعث شود که بیش از حد احساساتی شوید. مطمئنا ، داشتن وقت تنهایی بسیار عالی است و می تواند جوان کننده باشد. اما وقتی دائما تنها باشید ، روحیه شما تضعیف می شود. این می تواند باعث آزار و اذیت شود و می تواند شما را مهربان کند.

اما وقتی با مردم وقت می گذرانید، حتی گاهی اوقات ، این کار پر از هیجان است. ذهن شما مشغول می شود و شما را از نگرانی ها و مشکلات شما دور می کند. همچنین یاد می گیرید از انواع مختلف مردم چه انتظاری داشته باشید و بهترین راه های مقابله با آنها را یاد می گیرید. بودن درکنار افراد می تواند شما را به خوبی با افراد مهربان ، افراد نجیب ، افراد سرسخت و متوسط مردم عادت می دهد.

با گذشت زمان ، شما یاد خواهید گرفت که افراد منفی را نادیده بگیرید و احساسات خود را در هنگام نزدیکی آنها بررسی کنید. از طرف دیگر ماندن در انزوا ، وقت زیادی را برای شما فراهم می کند تا بر روی مشکلات خود بمانید. شما می توانید ساعت ها به فکر کردن در مورد اتفاقاتی که در زندگی شما رخ می دهد صرف کنید و نسبت به آنها دچار افسردگی یا اضطراب شوید.

همچنین ، وقتی همیشه تنها هستید ، یاد نخواهید گرفت که دفاع خود را در برابر افراد یا موقعیتهای منفی تقویت کنید. کوچکترین تحریک می تواند شما را در آتش نفس بکشد یا غرق کند. در آخر ، وقتی بیش از حد طولانی تنها بمانید ، می توانید به تنهایی عادت کنید. تنهایی یک احساس منفی است که می تواند شما را بیش از حد احساساتی کند.

رژیم غذایی ضعیف

دفعه بعد که از خود می پرسید “چرا من اینقدر احساساتی هستم؟” رژیم غذایی خود را مرور کنید. غذایی که مصرف می کنید یا از آن غفلت می کنید می تواند به طور مستقیم بر احساسات شما تأثیر بگذارد. به عنوان مثال ، شما ممکن است عاشق خوردن تنقلات مانند بستنی و شکلات باشید. در حالی که خوردن این موارد ممکن است در آن زمان لذت بخش باشد ، اما احساس خوشحالی حاصل از آن ها آن دوام نخواهد داشت.

شادی و هیجان شما هنگام خوردن تنقلات غالباً ناشی از قند است و این موضوع موقتی است. پس از آن ، مخصوصاً اگر رژیم دارید ، ممکن است احساس گناه یا عصبانیت کنید. اگر بعد از آن ، خبر ناخوشایندی دریافت کردید یا چیز دیگری اشتباها پیش آمد ، این احساس گناه را می توانید به سادگی وخیم تر کنید. خوردن غذای سالم مانند میوه ها ، پروتئین ها و سبزیجات باعث می شود که همیشه از خودتان راضی باشید. از این رو ، هیچ احساس گناهی بعد از غذا وجود نخواهد داشت.

شما در حال تحولات اساسی در زندگی هستید

در حالی که تغییر در زندگی ثابت است ، اما افرادی هستند که با تغییر مشکل دارند. این احتمال وجود دارد که شما یکی از آنها باشید. تغییر می تواند خوب و لذت بخش باشد. همچنین می تواند ناگهانی و نگران کننده باشد. و وقتی دائماً احساس می کنید زمین از زیر پاهای شما کشیده شده است ، می تواند احساسات شما را غیرقابل کنترل کند.

برخی از تغییرات عمده زندگی شامل جابجایی ، ازدواج ، طلاق ، زایمان ، از دست دادن شغل ، به دست آوردن شغل جدید ، از دست دادن یک فرد محبوب و غیره است. این تغییرات زندگی اغلب با آسیب پذیری اساسی همراه است که احساسات شما را افزایش می دهد. وقتی اتفاق خوبی رخ می دهد ، احساس شادی بیشتری نسبت به معمول می کنید زیرا خوشحال می شوید که یک چیز خوب بعد از یک چیز ناراحت کننده اتفاق افتاده است.

اما اگر اتفاق بدی رخ دهد ، غم یا عصبانیت شدیدتر خواهد شد زیرا احساس می کنید خیلی ناپایدار هستید. بنابراین اگر شما فقط دچار تغییرات اساسی در زندگی شده اید ، از اینکه بیش از حد احساساتی نشوید ، احساس ناراحتی نکنید. احساسات را همانطور که به دست می آورند (در نظر بگیرید) اما مراقب باشید که هیچ کاری مضر در این روند انجام ندهید. در طی چند هفته یا چند ماه ، وقتی شروع به سازگاری با شرایط خود می کنید ، برای بار دیگر احساساتی بودن خود را کنترل خواهید کرد.

شما استرس دارید

استرس یکی از دلایلی است که افراد بسیار احساساتی می شوند. این وضعیت از نظر جسمی و روحی فرد بیشتر است. و وقتی احساس می کنید که از نظر روحی آسیب دیده اید ، ناراحتی هایی وجود دارد که می تواند احساسات شما را بالا ببرد. به عنوان مثال ، کسی که در سر کار استرس گرفته و فقط رفتن به رختخواب خود را می خواهد اما وقتی که به خانه می رود و می بیند که کودک شیر را در آشپزخانه ریخته است ، سریعا گریه می کند.

در هر روز دیگر ، آنها ممکن است با عجله یک پارچه را انتخاب کنند و مکان را تمیز کنند ، سپس کودک را کمی مورد سرزنش قرار دهند. اما در یک روز پر استرس ، عصبانیت یا غم آنها نسبت به اقدامات فرزندشان بیشتر می شود. استرس روحی و جسمی هر از گاهی اتفاق می افتد و معمولاً تأثیر موقت دارد اما استرس مزمن می تواند تأثیر دائمی بر روی فرد داشته باشد.

به همین دلیل است که یک پدر و مادر آرام که دو فرزند دیگر دارند و باید هر روز به سختی تلاش کند تا خانواده خود را تأمین کنند ، می تواند به سرعت به فردی بی تاب و تحریک پذیر تبدیل شود. اگر استرس آن ها به زودی از بین نمی رود.

شما ناراحت هستید

ناراحتی از دست دادن شخص یا چیزی بسیار نزدیک شما می تواند احساسات شما را به شدت بالا ببرد. بنابراین ، هر زمان اگر چیزی را می بینید یا می شنوید که یادآوری شخص گمشده شما می شود ، احساسات شما افزایش می یابد ، بدانید که این طبیعی است. غم و اندوه فقط وقتی که کسی که به شما اهمیت می دهد از دنیا برود ، اتفاق نمی افتد.

همچنین می توانید بعد از یک شکست ، فرصتی که از دست داده اید یا حتی اشتباهی که مرتکب شده اید غمگین شوید. به یاد داشته باشید که ما به روش های متفاوت اندوهگین می شویم ، بنابراین خودتان را از این واقعیت که بیشتر از همه گریه می کنید ، ناراحت نکنید.

شما آسیب دیده اید

آسیب دیدن یکی از دلایلی است که افراد بیش از حد احساساتی می شوند. این اغلب پاسخ ناخودآگاه به یک واقعه وحشتناک است که منجر به آسیب جسمی یا روحی شده است. این تجربیات احساسات منفی مانند ترس ، عصبانیت ، ترس ، گناه ، غم و اندوه – گاهی اوقات ماه ها یا حتی سالها پس از این رویداد را به وجود می آورند.

تجربیات آسیب زا مانند تصادفات ، تجاوزات جنسی ، ضرب و شتم جسمی ، آدم ربایی و غیره می تواند منجر به افزایش احساسات شود. برگشت به گذشته ضربه ای است که غالباً توسط مکان ها ، چهره ها ، نام ها و اشیاء ایجاد می شوند که وقایع را به شما یادآوری می کنند. این برگشت اغلب می توانند منجر به رفتار بیش از حد عاطفی شوند.

آیا احساساتی بودن ، بد است؟

تأثیر احساسات شما بر شما و افراد اطراف شما همان چیزی است که تعیین کننده خوب بودن یا بد بودن آنهاست. اگر هر وقت ناراحت یا عصبانی شدید و به خود یا دیگران آسیب می رسانید ، این واقعیت که احساساتی هستید ، بد است و باید یاد بگیرید که آن را کنترل کنید. همچنین ، اگر هر وقت اتفاق خوبی رخ داد ، خیلی خوشحال یا هیجان زده می شوید و خود را در حال گفتن چیزهایی که لازم نیست ، پیدا کنید ، باید یاد بگیرید که آن را کنترل کنید.

اما ، اگر وضعیت عاطفی شما برای شما یا شخص دیگری مضر نیست ، هیچ مشکلی برای احساساتی بودن شما وجود ندارد. این شما را از سرکوب احساسات یا رنج در سکوت باز می دارد. همچنین اگر احساسات شما به هیچ وجه مضر نیست ، احساساتی بودن باعث می شود افراد با شما ارتباط برقرار کنند.

صحبت آخر

به عنوان یک فرد عاطفی ، ممکن است بپرسید ، “چرا من اینقدر احساساتی هستم؟” دانستن دلیل افزایش احساسات اغلب می تواند به شما در یادگیری کنترل آنها کمک کند. اگر وضعیت عاطفی شما به دلیل عدم رژیم غذایی صحیح یا ورزش مناسب نیست ، می توانید روی آن ها کار کنید. و اگر به دلیل غم و اندوه یا تغییر عمده زندگی باشد ، می توانید به خودتان فرصت دهید تا بهبود و تنظیم شود.

درنهایت ، تا زمانی که وضعیت عاطفی شما باعث نشود کارهایی را انجام دهید که پشیمان شوید ، احساساتی بودن چیزی نیست که از آن شرمنده شوید. این فقط به این معنی است که شما انسان هستید!

منبع: LIFEHACK

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *