معرفی کتاب ایگو دشمن من است

زمان مطالعه: ۳ دقیقه

کتاب ایگو دشمن من است نه قرار است راه و رسم موفقیت را نشانمان دهد، نه قرار است بگوید چگونه مشهور شویم و نه از خوشی‌ها و لذت‌های در اوج بودن تعریف کند. کتابی که به گفته کاربران غرورمان را از عرش به فرش می‌برد. این کتاب درباره ایگو بزرگترین دشمن انسان است. با ما همراه شوید تا با معرفی این کتاب، ایگو را بشناسیم و ببینیم راه‌حل رایان هالیدی، نویسنده این کتاب برای شکست ایگو چیست.

ایگو چیست؟

ایگو دو معنی دارد: یکی همان ایگوی معروف فرویدی است که کاری به آن نداریم. دیگری  همان غرور و خودخواهی کاذبی است که اکثر مواقع درگیر آن هستیم و نویسنده آن را طی مصاحبه‌ای با شان ایلینگ(دانش‌آموخته دکترای فلسفه و علوم سیاسی از دانشگاه لوئیزیانا)، ایگوی ترامپی نیز می‌نامد. موضوع اصلی کتاب همین ایگو است. نقش ایگو به خصوص این روزها که همه دنبال لایک و فالوئر و این‌جور چیزها هستند و مشهور شدن به این روش خیلی ساده شده، بسیار پر رنگ‌تر شده؛ چرا که ممکن است به سرعت پیشرفت کنید و احساس خدایی به شما دست دهد، خودتان را مرکز جهان فرض کنید و فکر کنید از همه لایق‌تر و شایسته‌ترید اما ناگهان جوری زمین می‌خورید که آن موقع برخاستن دیر، و خیلی سخت می‌شود چون احتمالاً زمان و انرژی زیادی را تا این مرحله از دست داده‌اید. تکبر بیش از صلاحیت، اعتماد کامل و غرق شدن درخود، از نشانه‌های ایگو است، آن هم بدون توجه به این‌که دیگرانی هم هستند و آن‌ها نیز توانایی و استعداد دارند.  در این کتاب با راهنمایی‌ها و راه حل‌هایی رو به‌ رو نمی‌شوید که با تصویری خیالی از رویاها و آرزوهایتان و دادن انرژی مثبت، خیالتان را برای چند روز راحت کند، بلکه با دنیای واقعی رو به رو می شوید و می‌فهمید چرا فقط تعداد معدودی از آدم‌ها به عنوان موزیسین، ستاره راک، رئیس‌جمهور و… مشهور می‌شوند، نه خیل عظیم آن‌هایی که فقط آرزوی این عناوین را در دل پرورانده و بعد از دومین و سومین یا حتی اولین تلاش، همه چیز را کنار گذاشته‌اند.

ایگو

نویسنده در سه بخش آرزو، موفقیت و ناکامی همراهمان است تا روش مبارزه برای رسیدن به شهرت و موفقیت را ساده گرداند، متواضع شویم و وقت و استعدادمان را بر باد ندهیم. زندگی و رفتار افرادی مثل کارین‌گراهام، بنجامین فرانکلین، آنگلامرکل، النور روزولت و ده‌ها شخصیت برجسته دیگر، بررسی شده تا گوشه‌ای از چراغ راهمان باشد. این‌ها همان کسانی هستند که توانستند به گونه‌ای تحسین‌برانگیز، راسخ و واقع‌بینانه، ایگو را از میان راه موفقیت‌هایشان بردارند و پیروزی نهایی را دلچسب‌تر کنند.

هم چنین بخوانید: معرفی کتاب انسان خردمند

 درباره نویسنده کتاب ایگو دشمن من است

هالیدی، نویسنده، بازاریاب و کارآفرین آمریکاییِ فعال در زمینه استراتژی رسانه و مدیر سابق بازاریابی امریکن اپرل است. شرکت او مشاور شرکت‌های بزرگی همچون

گوگل، دیزل و … بوده است. او پیش از این چهار کتاب دیگر نوشته. آخرین کتابش که مانع، خود راه است نام دارد، به ۱۷ زبان برگردانده شده.

برشی از کتاب:

در علم و هنر رومی، مفهومی وجود دارد که آن‌چه ما داریم تنها به بخشی از آن شبیه است. بازرگانان موفق، سیاستمداران یا جوانان ثروتمند عیاش، مخارج تعدادی از نویسندگان، متفکران، هنرمندان و نوازندگان را می‌پردازند. این هنرمندان فراتر از گرفتن دستمزد برای تولید هنر، در ازای پشتیبانی، خورد و خوراک و هدایایی که دریافت می‌کردند، نقش‌هایی را به عهده می‌گرفتند. یکی از این نقش‌ها نقش طلایه‌دار یا پیشرو بود؛ یعنی کسی که مسیر را هموار می‌کند. در روم به هر کجا که سفر می‌رفتند، یک طلایه‌دار همواره جلوی ولی نعمتش حرکت می‌کرد؛ راه را باز می‌کرد، پیام‌ها را می رساند و به طور کلی زندگی او را آسان‌تر می‌کرد.

 مارشال، هزل‌گوی مشهور رومی، سال‌ها این نقش را برعهده داشت و مدتی را تحت فرمان مِه‌لا، بازرگانی متمول و برادر سنکا، مشاور سیاسی و فیلسوف رواقی بود. مارشال که در خانواده‌ای متمول به دنیا نیامده بود، تحت فرمان بازرگان دیگری به نام پتیلیوس هم کار می‌کرد. او که نویسنده جوان بود، بیشتر روزهایش را در سفر می‌گذراند، از خانه ولی نعمتی به ولی نعمتی دیگر می‌رفت و و خدمتی می‌رساند، ادای احترام می‌کرد و در ازای آن دستمزد و الطاف ناچیزی دریافت می‌کرد.

 مشکل این‌جاست: مارشال هم مثل بسیاری از ما که در دوره‌های آموزشی و مراحل ورودی  هستیم (یا ناشر و رئیس و موکلی داریم)، از لحظه لحظه آن بیزار بود. به نظر می‌رسید معتقد است که این نظام به نوعی او را برده خود کرده است. او هم مانند ولی نعمت‌هایی که در خدمتشان بود، آرزو داشت مثل یک عالی‌مقام شهر، پول و یک ملک متعلق به خودش داشته باشد. فکر می‌کرد بالاخره در آن‌جا می‌تواند هنرش را در آرامش و استقلال خلق کند. در نتیجه نوشته‌های او اغلب از قشر طراز اول روم، با نفرت و تلخی یاد می‌کند، همان قشری که به اعتقاد او بی‌رحمانه از آن کنار زده شده بود.

شما چطور؟ آیا ایگوی خود را می‌شناسید؟ مغلوبتان کرده یا دماغش را حسابی به خاک مالیده‌اید؟ آیا کتاب ایگو دشمن من است را خوانده‌اید؟  بی‌صبرانه منتظر نظراتتان می‌مانیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *