علت افسردگی بدون دلیل چیست؟
علت افسردگی بدون دلیل چیست؟ چرا گاهی اوقات بدون هیچ دلیل خاصی احساس افسردگی به سراغمان می آید؟افسردگی دلایل زیادی دارد که همه آنها پیچیده هستند و درک آنها دشوار است. در برخی موارد، احساس افسردگی می تواند به وضوح با تجربه ای در زندگی کسی مرتبط باشد، مانند یک زیان غم انگیز یا یک رویداد خشن. افراد دیگر ممکن است از داشتن سابقه خانوادگی در زمینه بیماری روانی آگاه باشند و در نتیجه، ممکن است با تشخیص افسردگی غافلگیر نشوند.
با این حال، برخی از افراد افسرده می شوند و نمی دانند علت افسردگی بی دلیل آن ها چیست؟ آنها ممکن است احساس کنند که “دلیلی” برای افسردگی ندارند، خصوصاً اگر زندگی خود را در مقایسه با دیگران “خوب” یا “آسان” بدانند.
فشار برای توضیح یا توجیه احساس آنها می تواند افسردگی را بدتر کند و ممکن است مانع از درمان های لازم در افراد شود.
فهرست مطالب
تجربه زندگی با افسردگی بدون دلیل
فردی که از سلامت جسمی خوبی برخوردار است، شاغل است، خانه ای امن برای زندگی در اختیار دارد، پول کافی برای مراقبت از خود و خانواده اش، دوستان حامی و سرگرمی هایی دارد و ممکن است در درک دلیل ناراحتی، عصبانیت و تحریک پذیری مداوم خود تلاش کند.
در صورت عدم وجود “محرک” مشخص مانند مرگ یکی از عزیزان، طلاق یا از دست دادن شغل، ممکن است احساس کنند افسردگی برای آنها منطقی نیست.

هم چنین بخوانید: خستگی و افسردگی چه ارتباطی با هم دارند؟
درک افسردگی بدون دلیل
وجود این موارد در زندگی آنها ممکن است باعث شود کسی احساس کند که “هیچ حقی” برای ناراضی بودن ندارد. اگر خانواده شخصی سابقه افسردگی نداشته باشد، ممکن است تصور کنند که به این معنی است که خودشان نمی توانند از نظر ژنتیکی مستعد باشند.
به همین ترتیب، یک فرد ممکن است به دوران کودکی خود نگاه کند و اگر واقعه خاصی را پیدا نکند که افسردگی را در بزرگسالی “توجیه” کند، گیج و نگران شود.
وقتی می فهمند افراد اطرافشان افسردگی را تجربه نکرده اند، ممکن است بسیار احساس تنهایی کنند. آنها ممکن است نگران این باشند که دیگران فکر کنند اگر ناراحت یا افسرده به نظر برسند، از آنچه دارند قدردانی نمی کنند. آنها ممکن است نگران باشند که مثل باری دیگر برای دیگران سنگینی کنند – یا به عنوان یک مسئولیت شناخته شوند.
افراد مبتلا به افسردگی ممکن است نگران این باشند که از ترس آنچه ممکن است در مدرسه یا محل کار تغییر کند و همچنین روابطشان صحبت کنند.
نگرانی در مورد برچسب افسردگی
آنها ممکن است نگران باشند که اگر رئیس آنها بداند که افسردگی دارند آیا فکر نمی کند که آنها توانایی انجام کار خود را ندارند. هنگامی که جوانان در مدرسه افسرده هستند، ممکن است به اشتباه به آن ها برچسب “سستی” بزنند یا به آنها گفته شود که “به اندازه کافی تلاش نمیکنند”.
وقتی فرد مبتلا به افسردگی این پیام ها را درونی می کند ، ممکن است به این باور برسد که آنها باهوش و توانمند نیستند – و افسردگی راهی دارد که می تواند این عقاید نادرست را تقویت کند و باعث می شود کسی نظر کمی درباره خودش داشته باشد.
در روابط، افراد مبتلا به افسردگی ممکن است در مورد تجربیات خود صحبت نکنند زیرا می ترسند دیگران آن را درک نکنند. آنها ممکن است نگران باشند که همسر، خانواده و دوستانشان دیگر دوستشان ندارند. آنها ممکن است از این ترس داشته باشند که افرادی که به آنها اهمیت می دهند آنها را بخاطر احساساتی که دارند سرزنش کنند.
همچنین آنها ممکن است نگران باشند که اگر نتوانند به عزیزانشان کمک کنند خودشان را سرزنش کنند و این باعث می شود فردی افسرده احساس گناه کند یا مانند باری اضافه احساس شود.
دلایل دیگری برای اینکه مردم آنچه را که احساس می کنند پنهان می کنند

والدینی که افسردگی را تجربه می کنند ممکن است نگران باشند که چگونه فرزندان یا خانواده آنها تحت تأثیر قرار می گیرند. حتی ممکن است ترس داشته باشند اگر اعتراف کنند که احساس افسردگی دارند، والدین “نامناسب” دیده شوند.
فشار برای “توجیه” افسردگی می تواند طاقت فرسا باشد، اما این جمله قدیمی را بخاطر بسپارید که “شما نمی توانید یک کتاب را بر اساس جلد آن قضاوت کنید”. چیزی که به نظر می رسد زندگی شخص دیگری است ممکن است تمام حقیقت را نشان ندهد.
هم چنین بخوانید: افسردگی در زنان ؛راهنمای جامع علائم و درمان آن
افرادی که افسرده هستند ممکن است بسیار سخت تلاش کنند تا احساس واقعی خود را پنهان کنند. در ظاهر، ممکن است آنها شاد به نظر برسند و حتی به گونه ای رفتار کنند که انگار احساس خوبی دارند و همه چیز خوب است.
چه خودتان دچار افسردگی شده باشید و چه شخصی که به آن اهمیت می دهید، می توانید در مورد چگونگی فکر کردن در مورد شرایط مفید باشید. با تمرکز بر دلایل افسردگی (که واقعیت های آن را تأیید می کنند) به جای تمرکز بر دلایل (ذهنی و نسبی) شروع کنید.
اهمیت تمرکز بر “علل” نه “دلایل”
محققان هنوز در حال یادگیری در مورد همه مکانیسم های مختلفی هستند که افسردگی را تحریک می کنند.۱ دلایل زیادی وجود دارد و در بیشتر موارد، ترکیبی از عواملی است که در نهایت باعث افسردگی فرد می شود.
برخی از دلایل عمده افسردگی بدون دلیل
برخی از عوامل موثر در افسردگی عبارتند از:
- شیمی مغز: “شیمی” افسردگی به خوبی درک نشده است، اما محققان می دانند که عدم تعادل مواد شیمیایی مغز به نام انتقال دهنده های عصبی می تواند در هر کسی اتفاق بیفتد، حتی در صورت عدم وجود یک عامل “آشکار” .
- عوامل خطر غیر قابل اصلاح: برخی از تأثیرات مانند ساختار مغز، استعداد ژنتیکی و قرار گرفتن در معرض محیط، مواردی نیستند که فرد بتواند آنها را کنترل کند.
- عوامل خطر قابل اصلاح: عوامل خطری که در گروه انتخاب سبک زندگی قرار می گیرند قابل اصلاح در نظر گرفته می شوند، اما میزان توانایی یک فرد در انجام این کار به توانایی خود و میزان پشتیبانی آنها بستگی دارد.

افسردگی می تواند پرداختن به عواملی را که ممکن است در افسردگی موثر باشند، مانند استفاده از مواد یا رژیم غذایی، چالش برانگیزتر کند. همانطور که یک بیماری روانی است، افسردگی می تواند جسمی نیز باشد. علائمی مانند درد مزمن و خستگی می تواند در افراد تغییر در سبک زندگی ایجاد کند، برای مثال ورزش را دشوار کند، حتی اگر آنها بخواهند و معتقد باشند که می تواند کمک کند.
برای انجام این تغییرات (و پایبند بودن به آنها) مردم باید ابزار مناسب و پشتیبانی خوبی داشته باشند. برای درمان، فرد مبتلا به افسردگی باید احساس امنیت کند و در مورد احساس خود صحبت کند.
فردی که معتقد است “بدون دلیل” افسرده است ممکن است احساس کند “لیاقت” درخواست یا کمک گرفتن را ندارد. به همین دلیل مهم است که کمتر به “علت” افسردگی توجه کنیم و در عوض به موضوع آن فکر کنیم.
هم چنین بخوانید: انواع افسردگی ، بررسی علل، علائم و درمان آن ها
ادراک می تواند بر درمان و نتایج تأثیر بگذارد
بررسی علل به افراد (هم مبتلایان به افسردگی و هم افرادی که می خواهند از آنها حمایت کنند) کمک می کند تا درک کنند که افسردگی یک بیماری پزشکی است نه یک انتخاب.
افسردگی بدون دلیل می تواند باشد و شایسته درمان است. با این حال، روش های مختلفی برای درمان این بیماری وجود دارد. آنچه برای یک شخص مفید است ممکن است برای شخص دیگری مفید نباشد و برخی از افراد مجبورند گزینه های مختلفی را قبل از یافتن یک امر موثر امتحان کنند.
همچنین برای افراد غیر معمول نیست که برای کنترل افسردگی نیاز به درمان های مختلف در طول زندگی خود داشته باشند، زیرا در پاسخ به تغییرات زندگی یک فرد (از نظر جسمی و عاطفی) شرایط ممکن است تغییر کند و تکامل یابد.
اگر افسرده هستید اما دلیل آن را نمی فهمید، ممکن است تشخیص دهید که به کمک احتیاج دارید و ممکن است آن را بخواهید، اما همچنین ممکن است با این احساس که “حق” ندارید درخواست کمک کنید درگیر شوید.
این را بدانید: هر فرد افسرده مستحق درمان است.
آیا درمان به افسردگی بدون دلیل کمک خواهد کرد؟

پیش بینی اینکه کدام یک از روش های درمانی برای مبتلایان به افسردگی بدون دلیل بهتر جواب دهد، دشوار است. اینکه یک روش درمانی خاص چگونه کار می کند به نوع افسردگی فرد نیز بستگی دارد. به دلیل بررسی گزینه های مختلف درمانی، مهم است که از نزدیک با پزشک یا یک متخصص بهداشت روان (مانند روانپزشک، به خصوص اگر دارو مصرف می کنید) همکاری کنید.
روان درمانی
روان درمانی یکی از گزینه های خط اول درمان افسردگی است. در حالی که انواع مختلفی در دسترس است، درمان شناختی-رفتاری (CBT) یک گزینه مورد استفاده مکرر و موثر است. این افکار منفی است که باعث بیشتر شدن افسردگی می شود. این ممکن است به شما کمک کند تا متوجه شوید ممکن است افکار شما در علائم شما نقش داشته باشد.
گزینه های آنلاین درمانی نیز موجود است. این ها می توانند روشی راحت و بعضاً مقرون به صرفه برای دسترسی به درمان افسردگی فراهم کنند. چنین برنامه هایی همچنین می توانند مکمل مفیدی برای درمان حضوری، داروها و سایر ابزارهای درمانی باشند.
هم چنین بخوانید: رابطه افسردگی و فراموشی چیست؟
داروها
داروهای ضد افسردگی مانند پروزاک (فلوکستین) و زولوفت (سرترالین) معمولاً برای افسردگی تجویز می شوند. داروها اغلب در ترکیب با روان درمانی استفاده می شوند.
تحقیقات نشان می دهد که برای بسیاری از افراد، استفاده از درمان و ضد افسردگی در کنار هم می تواند افسردگی را به طور مثر درمان کند. با این حال، این مداخلات به تنهایی ممکن است علائم مربوط به هر فرد مبتلا به افسردگی را برطرف نکند.
سایر گزینه های درمانی
در این موارد می توان از انواع دیگر درمان مانند الکتروشوک درمانی (ECT) استفاده کرد. ECT شامل استفاده مختصر از نبض الکتریکی به پوست سر به منظور تولید تشنج است. تحقیقات نشان داده است که پاسخ مغز به چنین تحریکاتی می تواند سریع باشد و ممکن است علائم مقاوم به دارو و درمان را درمان کند.
درمان های جدید افسردگی شامل انواع مختلفی از روش های درمانی تحریک مغزی مانند تحریک عصب واگ (VNS) و تحریک مغناطیسی ترانس جمجمه (TMS) است. این روش های درمانی ممکن است برای کسی توصیه شود که علائم آن به دارو یا درمان پاسخ نداده باشد.
اگرچه آزمایش روش های مختلف درمان افسردگی ممکن است طاقت فرسا، ناامیدکننده، وقت گیر و در بعضی موارد پر هزینه باشد، اما مهم است که سعی کنید گزینه ای را پیدا کنید که برای شما موثرترین باشد. افسردگی (و درمان آن) یک فرایند پیچیده است که برای همه مناسب نیست.
درک افسردگی یک فرد عزیز

اگر شخصی که به او اهمیت می دهید با افسردگی دست و پنجه نرم می کند، نمی توانید مطمئن باشید که چگونه از او حمایت کنید. اگر تلاش شما برای کمک رد شود یا به نظر برسد که فایده ای نداشته باشد، ممکن است ناامید و بی تاب شوید.
اگر احساس کردید که باید به شخصی که افسرده است بگویید “بیشتر تلاش کند” یا “فقط از آن خارج شود”، ممکن است نشانه این باشد که بیش از حد خسته شده اید یا دچار فرسودگی شغلی شده اید. اگر این اتفاق بیفتد، مهم است که مکث کنید و وقت بگذارید تا احساسات خود را تغییر دهید. تا زمانی که نیازهای عاطفی خود را برطرف نکنید، نمی توانید به شخص دیگری کمک کنید.
وقتی نگران شخصی هستید که به او اهمیت می دهید، ممکن است وقتی با او صحبت می کنید احساس ترس شما خشم به نظر برسد. حتی اگر عصبانی نیستید و یا با عصبانیت صحبت نمی کنید، افسردگی می تواند شنیدن حرفهای شما را برای شخص سخت تر کند. آنها ممکن است کلمات شما را به منزله انزجار، اتهام زنی، ناامیدی یا هر تعداد احساساتی که لزوما دقیق نیستند، تفسیر کنند.
هنگامی که با عزیز افسرده ی خود صحبت می کنید، این نکته را به خاطر بسپارید که ممکن است به نظر می رسد مکالمه شما مملو از سو ارتباط است. اگرچه ممکن است بخواهید همه ی “چیزهای خوب زندگی” را به آنها یادآوری کنید یا به این نکته اشاره کنید که “میتوانست بدتر باشد”، شنیدن جملاتی از این قبیل معمولاً برای یک فرد افسرده مفید نیست.
از مقایسه ی احساسات خودداری کنید
مقایسه درد آنها با شخص دیگری (یا درد خود) ممکن است راهی باشد که سعی کنید به عزیزانتان دیدگاهی بدهید، اما ممکن است اینگونه به نظر برسد که تجربه او را در ظاهر کوچک نشان می دهید. اگر فرد در درک علت افسردگی خود دست و پنجه نرم می کند، اظهارنظرهایی از این دست می تواند احساس گناه را تقویت کند. در پاسخ، ممکن است شخص “از حرف زدن خودداری کند”.
اگر شخصی که به او اهمیت می دهید افسرده باشد، به خصوص اگر با “نداشتن دلیل” برای آن دست و پنجه نرم می کند، مهمترین کاری که می توانید برای او انجام دهید این است که یک شنونده دلسوز و فعال باشید.
این بدان معنا نیست که شما باید نیازهای عاطفی خود را در درجه دوم قرار دهید یا از احساسات خود غافل شوید. باز نگه داشتن خطوط ارتباطی به شخصی که از او مراقبت می کنید کمک می کند تا در مورد آنچه که تجربه می کند بحث کند و ابراز کند که تمایل به کمک دارد. اگر نگران آنها هستید، حفظ “خط نجات” می تواند ایمنی و سلامتی شما را تضمین کند.
گرچه ممکن است احساس کنید بدون دلیل افسرده یا غمگین هستید، اما ممکن است دلایل مختلفی در احساس شما نقش داشته باشد. تمرکز بیشتر بر روی این دلایل اساسی به جای جستجوی “علت های” افسردگی می تواند مفیدتر باشد.
اگر علائمی از افسردگی مانند کمبود روحیه، تحریک پذیری و از دست دادن علاقه به چیزهایی که قبلاً از آنها لذت می بردید را تجربه می کنید، با پزشک خود صحبت کنید. بررسی گزینه های درمانی می تواند شما را در مسیر درست قرار داده و باعث شود احساس بهتری داشته باشد.
منبع: VERYWELLMIND