افراد مضطرب و ۵ رازی که در مورد آن ها باید بدانید

زمان مطالعه: ۶ دقیقه

افراد مضطرب ، به راحتی قابل درک نیستند. اضطراب می تواند مانع از زندگی لذت بخش و معنادار افراد شود.
بسیاری از اوقات ، به غلط تصور می شود افراد دارای اضطراب بیش از حد کنترل کننده و منزوی هستند.

اضطراب یکی از رایج ترین موضوعات مربوط به بهداشت روان است ، اگرچه اکثر افرادی که با اضطراب دست و پنجه نرم می کنند هرگز تحت درمان رسمی آن قرار نمی گیرند. در نهایت بسیاری از آنها با تپش قلب ، تنگی نفس و سایر علائم تهدید کننده زندگی دروضعیت اورژانسی مواجه می شوند و فقط به پزشکان گفته می شود که دلیل برای آن ها پیدا نمی کنند. در بیشتر موارد به دلیل ابهام اضطراب و چالشی که در تعیین کمی آن وجود دارد ، تصورات غلط در مورد آن زیاد است. شناخت و بحث در مورد برخی از افسانه های رایج در مورد افراد مضطرب یکی از روش های توجه به این افراد است.

راز درباره افراد مضطرب

هم چنین بخوانید: اضطراب رابطه چیست؟ چگونه آن را مدیریت کنیم؟

افراد مضطرب نمی توانند احساسات خود را کنترل کنند

اضطراب معمولاً تا زمانی که طاقت فرسا نشود ، تا جایی که نیاز به توجه فوری دارد ، تأیید نمی شود. در این مواقع با ضربان قلب ، درد قفسه سینه ، و احساس عدم کنترل خود را نشان می دهد. این موضوع باعث می شود بسیاری به اشتباه باور کنند که افراد مضطرب با کنترل موثر احساسات خود مبارزه می کنند.

اضطراب با وجود تظاهرات اضطراری متداول ، فرایندی آهسته است. با گذشت زمان جمع می شود ، به گوشه گوشه ذهن شما می رود و یک کار خارق العاده را انجام می دهد و می توانید به نقطه ای بدون بازگشت برسید. واقعیت برای افراد مضطرب این است که احساسات چالش برانگیز سال ها همراه آن ها بوده است.

مبتلایان به اضطراب در به خاک سپردن احساسات خود و اضافه کاری که برای نادیده گرفتن آنها انجام می دهند قهرمان هستند و همچنان می توانند به طور روزمره فعالیت کنند. متأسفانه ، به دلیل مواردی که به نگرانی و استرس مربوط می شود ، بیشتر افراد مضطرب تا زمانی که به حالت بحران نرسند ، در مورد این احساسات سخن نخواهند گفت. ترس بیش از حد وابسته به خود عواطف خاص است ، توضیح دادن به دیگران برای اینکه چرا این اضطراب بسیار شدید است بسیار دشوار است و اکثر افراد غیر مضطرب جهان چشم انداز قابل توجهی متفاوت دارند که می تواند مانع از درک آن ها از شرایط مبتلایان به اضطراب شود. افراد مضطرب در واقع بهترین افراد در کنترل احساسات خود هستند، آنها تقریباً بیشتر از دیگران تمرین می کنند ، زیرا هر روز چندین بار با تسلیم شدن در هراس می جنگند.

افراد مبتلا به اضطراب می خواهند تنها باشند

بسیاری از افراد مبتلا به اضطراب از تعاملات اجتماعی اجتناب می کنند و تمایل دارند در محافل آشنای خود باقی بمانند. این امر اغلب در لغو برنامه ها ، عدم پاسخگویی به تماس های تلفنی و نزدیک نگه داشتن کارت هایشان نشان داده می شود. همه اینها باعث می شود دیگران تصور کنند ترجیح می دهند وقت خود را تنها بگذارند.

اضطراب می تواند یک قاتل رابطه باشد ، فقط به این دلیل که وقت ، توجه و انرژی فرد را می گیرد. اضطراب از هر جنبه ای در زندگی میزبانش تداخل ایجاد می کند: افراد مضطرب مجبور می شوند قدرت خود را بر زنده ماندن لحظه به لحظه ، متمرکز کنند تا هیچ کس به زیر و بمی از آن نرسد ، و این به راحتی به جلوگیری از تعاملات اجتماعی کمک می کند.

از آنجا که افراد مضطرب اغلب در حالت تلاش برای زنده ماندن هستند ، فرصت های معاشرت را رد می کنند. آن ها می دانند که این امر نیازمند انرژی بیش از حد خواهد بود و به ذخایر زیادی احتیاج دارد که برای خنثی کردن ترس های همه جانبه آن ها لازم است. برای بسیاری از مبتلایان به اضطراب ، وقت گذراندن با دیگران طاقت فرسا است زیرا آن ها انرژی را صرف راه رفتن روی یک طناب نگه داشتن ظاهر و نشان دادن علاقه می کنند در حالی که سعی می کنند افکار را به طور همزمان مدیریت کنند. مکان های آشنا می توانند برخی از فشارهای انجام شده را از بین ببرند و بیشتر افراد مضطرب به سمت شناخته شدن متمایل می شوند و با موارد ناشناخته مخالفت می کنند، فقط به این دلیل که ناشناخته “چه می شود” های بیش از حدی را به ذهن القا می کند.

افراد مضطرب نگران بودن را دوست دارند

افرادی که به طور طبیعی قادر به متوقف کردن افکار استرس زا و هدایت مجدد آن ها هستند ، در درک پایداری که برای افراد مضطرب اتفاق می افتد ، مشکل دارند. آن ها غالباً تعجب می کنند که چرا یک فرد مضطرب تصمیم می گیرد که به فکرکردن در مورد تحریک موقعیت ها ، یا تصور بدتری که ممکن است رخ دهد ، ادامه دهد ، درصورتی که می تواند به طور معمول از نگرانی جلوگیری کند. این دیدگاه های قطبی می تواند باورهای اشتباهی را برانگیزد که افراد مضطرب از نگرانی در مورد چیزی خارج می شوند و از انجام آن خودداری می کنند زیرا این یک نیاز را برآورده می کند.

اضطراب الگوهای فکری را کنترل می کند ، بر اساس شکست های گذشته بنا می شود و تصورات را به دست می گیرد. برای کسی که با اضطراب دست و پنجه نرم نمی کند ، این ایده ها بیگانه هستند. افراد مضطرب ، با جنگ دائمی که برای کنترل افکار نگران کننده رخ می دهد به خوبی آشنا هستند. به طور کلی ، مبتلایان به اضطراب احتمالاً یک آرزودارند که دیگر نگران نباشند. نگرانی موضوعی است که بیشتر علائم اضطراب را به هم متصل می کند و با گذشت زمان افزایش می یابد و قربانیان خود را به سمت یک برخورد اجتناب ناپذیر سوق می دهد. نگرانی نیاز افراد مضطرب را برآورده نمی کند بلکه آن ها را نابود می کند. بسیاری از افراد که از اضطراب رنج می برند ، می توانند قادر به یادگیری اطلاعات جدید نباشند ، در لذت بردن از لحظه ناتوان هستند و قادر به فرار از افکار خود نیستند. در بعضی مواقع ، آنها چنان با دنباله هایی از نگرانی دست و پنجه نرم می کنند که در نهایت با اضطراب در مورد الگوهای نگرانی خود نیز روبرو می شوند ، و در نتیجه باعث محکومیت خود و افسردگی می شوند.

هم چنین بخوانید: کاهش اضطراب و نگرانی ؛ معرفی ۷ روش کاربردی

افراد مضطرب خودخواه و نیازمند هستند

به راحتی می توان افراد مضطرب را که نیاز به حمایت و مراقبت بیش از حد دارند ، شناخت. آن ها می توانند در روابط بیش از حد بر روی اینکه آیا آن ها کارها را به درستی انجام می دهند یا تأثیر مثبت دارند متمرکز باشند و اغلب از دیگران اطمینان خاطر تکراری می خواهند: اطمینان از شکست نخوردن ، اطمینان از اینکه دیگران را عصبانی نکرده اند و اطمینان از اینکه همه چیز به خوبی پیش می رود . این امر بسیاری از افراد را ناامید کرده و این تصور غلط را ایجاد می کند که افراد مضطرب بیش از حد بر نیازهای خود متمرکز شده اند.

به تعبیری ، اضطراب افراد را به سمت تمرکز بر خود سوق می دهد ، اما نه به روشی که بسیاری تصور می کنند. اضطراب می تواند مانند بمباران شدن با تئوری های توطئه در مورد خودتان باشد. این کار بر شکست های گذشته ، نارسایی ها و ترس از اشتباهات آینده متمرکز است و افراد مضطرب را مجبور می کند که مرتباً خودشان را حدس بزنند. از آن جا که طبیعت اضطراب مانع از آن می شود که قربانیان آن صحبت کنند و آنچه را که در سرشان رخ می دهد به اشتراک بگذارند ، آنها گاهی اوقات از محیط اطراف خود درون نگر و حتی جدا می شوند. صدای درونی آنها بسیار طاقت فرسا و بی رحمانه است ، و توجه فوری اغلب به قیمت تهدیدهای کمتر (یعنی روابط ، کار ، تعامل با دیگران و غیره) را دستور می دهد. در همین راستا ، یک نیاز مداوم به اطمینان خاطر ناشی از پشتکار در شکست های خودشان وجود دارد. در هر زمان خاص ، افراد مضطرب می توانند به طور تصاعدی اشتباهات و اقدامات نادرست خود را لیست کنند با تمرکز بر روی چگونگی شکست آنها ، جای تعجب نیست که آنها به طور مداوم به دنبال تأثیر این اشتباهات بر دیگران هستند.

تشخیص افراد مبتلا به اضطراب آسان است

تصویر مشترک از یک فرد مضطرب تقریباً کارتونی است: ناخن جویدن ، تعریق بیش از حد ، نفس کشیدن در یک کیسه کاغذی و به طور کلی خارج از کنترل بودن.

اضطراب یک کوه یخ است که به اندازه کافی عظیم است و می تواند هر ظرفی را غرق کند و به طور معمول در بیشتر کوه های یخی ، تا زمانی که بالای آن نباشند ، هیچ کس شاهد آمدن آن نیست. افراد مضطرب کاملاً درگیر ترس ، فکر و پشتکار خود هستند تا حدی که سعی در کنترل همه جنبه های کوچک زندگی خود دارند. آن ها به دلیل ترس از عدم موفقیت ، به طور معمول افراد بیش از حد و کمال گرا هستند. آن ها معمولاً به موقع قابل اعتماد هستند. آن ها به دلیل تمرکز بیش از حد روی احساسات درونی ، اغلب می توانند بین خطوط بخوانند و با دیگران به روشهای غیرمنتظره همدردی کنند. برخلاف تصورات غلط رایج ، به احتمال زیاد با افرادی که از اضطراب رنج می برند مواجه شده اید و تصوری از آنها نداشته اید. در واقع ، شما احتمالاً خونسردی آن ها را تحسین کرده اید. این یک شمشیر دو لبه برای افراد مضطرب است زیرا هر زمان که شکافی در نما ایجاد می شود ، به پریشانی شدید آنها کمک می کند.

اضطراب موذی است و قربانیان خود رادر حالی که آن ها در تلاش برای زندگی کامل خود هستند کم کم از بین می برد. آن ها را با قصد کشتن و تخریب در هررابطه و رویایی دنبال می کند. شناخت تأثیرات ساختاری که اضطراب دارد ، اولین قدم در غلبه بر افسانه ها ، سوبرداشت ها و باورهای آسیب زا است که قدرت آن را تداوم می بخشد.

منبع: PSYCHOLOGYTODAY

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *